بابابزرگ...☺☺☺
دخترکم تازگیا خیلی بابابزرگتو دوست داری همش حرف اونو میزنی تلفنی همش باهاش حرف میزنی(یعنی بابابزرگ حرف میزنن و سما گوش میدی) وقتی بابابزرگ میاد خونمون فقط میری بغل بابابزرگت و باهاش میری پارک... از بابابزرگت بگم که چقدر عاشقته و خیلی دوست داره. این سری رفتیم ۲روز و نصفی موندیم خونشون تو همش با بابابزرگ بازی میکردی و همش بابابزرگ میبردتت بیرون و برات خوراکی و بستنی میخرید. وقتی مارو آورد خونه و میخواست برگرده تو با بغض میگفتی نرووو نرووووووو بابابزرگ بیچاره هم خیلی ناراحت بود ازینکه ازت جدا شده و مامانی میگفت بابابزرگ تو ماشین داشت گریه میکرد میگفت دلم برای بهارم تنگ میشه!!!!😢😢😢😢 خلاصه همش تو خونه هم اسم بابابزرگ رو میگی و خیلی دوسش داری.. می...
نویسنده :
مامان بهار
14:35